شورشِ مقدس

 به نام خداوند نور و آگاهی

شورش علیه رنج های پست

(مامان ناهار چی داریم؟ بادمجوون. ااااه با دمجوون، تو نمی دونی من بادمجون دوست ندارم.) تو که نمی توانی به اندازه 10 دقیقه بادمجان خوردن، رنج را تحمل کنی، آزاده‌ای؟ در قید و بند غریزه‌ای. حالا بارها پیاده‌روی اربعین برو. تا در بند غریزه‌ای، حسین بن علی (علیه السلام) کاری به کارت ندارد. هزار و اندی سال است که حضرت بقیه الله الاعظم چشم انتظار ماست؛ ما گیر بادمجانی هستیم که نمی‌توانیم بخوریم.

 مثال: یک هدف انتخاب می‌کنید و نمی‌توانید به سمتش حرکت کنید. خانواده مخالفت می‌کنند و شما به این بهانه عقب نشینی می‌کنید. بعد دو سه روز بعد، بعد می‌گوییم کسلم خسته ام و دوسه روز نیاز به استراحت دارم. بعد یک مدت به بهانه دورهمی و تولد دوستان، دو سه روز کنار می کشیم. درجا می زنیم.

 در واقع این افکار و احساسات باید ریزش پیدا کنند تا خودت شوی؛ خودِ خود شده. حسینی شوی. انسانِ حسین شده؛ آزاد از هر تنشی، از هر تردیدی، از هر تشویشی؛ از هر اندیشه‌ی سستی، ار هر غریزه‌ی متعفن بوگندویی؛ آزاد. حسین این است.

 سوال: بچه ام یکی دوساله است؛ وقتی خانه مادرشوهرم می رویم، ماهواره روشن هست و بچه‌ام می نشیند این فیلم ها را می بیند، با آنها می‌رقصد؛ بچه به شدت سمت عمه هایش تمایل پیدا می‌کند و مادرشوهرم. باید چکار کنم؟

 پاسخ: نرو

 سوال: آخر نمی‌شود که.

 پاسخ: نمی‌شود، نداریم. مسیر خداوند مشخص است.

این سؤال شایعی است که دغدغه بسیاری از مادران تست؛ میان نفرستان کودک به منزل مادربزرگ و پذیرش تبعات بعدش، مردد و سردرگم هستند. خیلی مواقع نیاز به جبهه گرفتن نیست؛ موضع بایدکاملن محترمانه و دوستانه مشخص شود که تربیت دینی فرزند در اولیت است. یکی از روش هایی که کمترین تبعات را برای مادر دارد، این است که زن و شوهر باهم هماهنگ باشند و پدرِ خانواده مسئولیت نفرستادن فرزند را به عهده بگیرد تا بین عروس و مادرشوهر شکرآب نشود.

اینجا به یک سؤال مشاوره خانوده ای هم پاسخ داده شد. گرچه مرتبط با بحث ما نبود اما دیدم فرصت مناسبی است، نحوه مدیریت این مساله را بیان کنم.

 حسین یعنی شورش، حسین یعنی انقلاب، حسین یعنی تحرک، حسین بعنی تهاجم نسبت به هر چه اندیشه و احساس سخیف و رفتار سخیف است. عصیان و انقلاب علیه خود. تهاجم علیه خود؛ این یعنی حسین (علیه السلام).

آزادی عاطفی سیدالشهدا

قصد دارم به بُعد ملموس تری از آزادگی حسین (علیه السلام) بپردازم که به آن پرداخته نشده است. مبحثی که به شدت در مدیریت روابط بین زوجین، مورد نیاز و گره گشاست. آزادی در ابراز عشق و بیان احساسات به همسر و قرار دادن جایگاه ویژه برای او. لطفن رابطه خودتان و همسرتان را تصور کنید. چقدر رها و آزاد، بدون مقاومت، عشق ارسال یا دریافت می کنید؟

عشقی که حسین ابن علی علیه السلام به حضرت رباب دارند؛ قصیده هایی که این زن و شوهر برای هم گفته اند، شنیدنی و عاشقانه.. – به قول استاد دهه نودی ها، کیلویی چند؟- جملاتی که حضرت سید الشهداء در مورد حضرت رباب گفته اند، از جمله: “وقتی کنار تو نشسته ام و تو داری به من لبخند می زنی، مثل این است که دروازه های یک باغ بزرگ به روی ما باز شده؛ آنچنان روح مرا در تسخیر خودت درمیاری، که من  تا مدتها بعد از اینکه از پیشم میری، طول می کشد تا خودم را پیدا کنم.” و پاسخ حضرت رباب (سلام الله علیها) هر مردی را آب می کند؛ “سرور من! زیبای من! فلان فلان.” الله اکبر از این همه عشق. نمی دانم، گشتم اما نتوانستم پیدا کنم قنداقه حضرت علی اصغر را چه کسی به سیدالشهدا داده است؟ یعنی در آن لحظه با چه کسی چشم در چشم شده است؟ حسین، آزاد است. و صدالبته به عنوان یک پدر، عمو، دایی، برادر و هر نسبتی که تعامل، عاطفه و احساسات بر آن حاکم است، ابرعاطفه است.

با توجه به این نگاه موشکافانه به شخصیت و عملکرد امام در تمام جنبه های فکری و رفتاری و احساسی، می تواند مخاطب یهودی‌ها، کلیمی‌ها، سنی‌ها و مسیحی‌ها و زرتشتی‌ها باشد. به عنوان آزادی حسین (علیه السلام).

روایتی بیان شده که مردی صابون ساز، تمنای دیدن امام زمان (عج الله فرجه الشریف) را داشته است؛ افرادی از طرف امام زمان درب حجره او رفتند تا معامله ای انجام دهند؛ قرار شد با طی الارض، او را به محضر امام بیاورند یا راهی دریا شدند یا در بین راه باران شدیدی باریدن گرفت؛ (دو جور نقل است.) یک لحظه به ذهنش خطور کرد که وای آب صابون ها را می برد؛ هنگامی که به محضر امام رسیدند، به امام خبر دادند کسی اصرار زیادی برای ملاقات شما داشت و او را آوردیم؛ امام فرمودند: او را برگردانید، او یک مرد صابونی است.

صابون های ما در زندگی چیست؟ خلق پایین، افسردگی، کمال گرایی یا تمایل به تنبلی؟

فرمول آزادی از نگاه روان شناسی

تنها هدف ما در  روانشناسی این است که به مردم بیاموزیم آزاد باشند. به عنوان مثال مراجعه کننده می گوید:

مراجع:دست و دلم به کار نمی رود؛ خلقم پایین است؛ دست خودم نیست، می دانم باید بلند شوم و به کارهایم برسم؛ اما حسش نیست و افکارم پراکنده است، انگیزه ندارم .بدنم ضعف دارد و بی حالم.نمی توانم.

روان شناس: ببین شما کار خودت را بکن. چه کاری باید انجام دهی؟ همان کا را انجام بده. مثلن باشگاه بری، درس بخوانی. روانشناسی و باید مراجع ببینی؛ بدون حس و فکر انجام بده. اقدام کن. 

اگر فکر می کنید به عنوان یک فرد مسلمان و شیعه، برای خدمت امام زمان، باید همه معنوی شوند یا به سوریه بروند، یا در این حوزه های خاصی فعالیت داشته باشند، اینطور نیست. مسئولیت هر کسی در بافت و محیط خودش تعریف شده است و خودش هم می داند. در واقع باید نقش هایی را که دارد به نحو احسن انجام دهد. اگر مادر است، روزی یک ساعت با فرزندانش بازی کند تا دچار خودارضایی نشود. با نبودن حس، خودت را آزاد کن.می خواهی به کتابخانه بروی، برنامه‌ریزی نمی خواهد، کیفت را بردار و برو.

در روان شناسی با تکنیک های مورد نیاز، طوری به افراد آزاد بودن را می آموزیم، که بعد از درمان اذعان می‌کنند، از کودکی آزاد شدیم، راحت شدیم، انگار ما را از زیر آوار بیرون کشیده‌اید. کمک می کنیم آزاد شوند، روی پای خود بایستند(مستقل شوند) و بروند. حسین (علیه السلام) اسطوره و عنصر کامل آزادگی است.

استاد مطهری در کتاب “حماسه حسینی” اینطور می‌نویسد:

حسین ابن علی (علیه السلام) یک روح بزرگ و مقدس است. اساسن روح که بزرگ شد تن به زحمت می افتد، و روح که کوچک شد، تن آسایش پیدا می کند.

 

پ.ن: زندان های کوچک و بزرگ ذهن و اراده ما کجاست؟ در کدام قسمت از زندگی، روابط، کار، می مانیم و ناامید از بهتر شدن رهایش می کنیم به امان خدا. به نظرم این متن ها را فرای از یک پست، به عنوان یک دستورالعمل و پروتکل، وارد زندگی مان کنیم و با در نظر گرفتن یک طول درمان، روی باز کردن گره های فکری و عملی مان کار میدانی انجام دهیم. من به شخصه سعی کرده ام از این فرمول برای پیشبرد کارهایم استفاده کنم؛ حس وفکر را وقتی باید کاری انجام دهم، نادیده بگیرم و اقدام کنم. خوشبختانه این فرمول تاثیر مثبتی روی کاهش اهمال کاری ام داشته است و پس از آن کاملن حس آزادی و افزایش انرژی را تجربه کرده ام. به شما هم پیشنهاد می کنم این روش آزادسازی انرژی را در برنامه هایتان بگنجانید.

 

ادامه دارد…

 

منبع: ااستاد همایون/محرم1401

کتاب حماسه حسینی، نوشته شهید مطهری

 

این را به اشتراک بگذارید!

به خواندن ادامه دهید

بعدی

7 دیدگاه در “شورشِ مقدس

  1. سلام.
    شما که وبلاگ نویسی میکنید، فکر میکنم از کتاب «معجزه‌ی داکیومنت کردن» خوشتون بیاد.
    اگه دوست داشتید میتونید از لینک زیر دانلود کنید و اگه نظرتون رو هم بگید که دیگه عالی میشه🤗

    دانلود کتاب👇
    https://uupload.ir/view/معجزه%E2%80%8Cی_داکیومنت_کردن_unji.pdf

    مچکرم ازتون.

    1. سمیه جان متاسفانه من خیلی ارتباط بین مثال‌ها رو متوجه نشدم. درواقع اصلن نفهمیدم رابطشون رو.
      خداقوت دوست خوبم❤️

      1. مانا باشی زهراجان. نقطه اشتراک همشون اجتناب کردن و رنجه. هدف داریم اما نمی تونیم بچسبیم بهشون؛ اهمال کاری وجود داره. تمرکز نیست. ذهن ها درگیره.

  2. سلام سمیه جان
    ممنون از وقتی که گذاشتی
    گرچه با برخی موارد موافق نبودم، اما مرسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *