پرِ پرواز

به نام خداوند نور و آگاهی اخیرن زیاد به “خود” می‌اندیشم. خودی که می‌اندیشد؛ خودی که راه می‌رود؛ خودی که می‌خوابد؛ خودی که عبادت می‌کند؛ خودی که ازدواج می‌کند؛ بچه‌دار می‌‍شود؛ سرکار می‌رود؛ خودی که زندگی می‌کند و در نهایت می‌میرد. این “خود” برای تمام موارد بیان شده، به جز یک مورد-مرگ- خود را صاحب …
ادامه ی نوشته پرِ پرواز

پَسند و ناپسند

به نام خداوند و نور و آگاهی حوالی 10 صبحِ روز دوشنبه 18 دی‌ماه است. زیرپرده را کنار می‌زنم تا گل‌های داخل اتاق از پشت توری با نوازش‌های گرم آفتاب، دلگرم شوند. برای حس لذت بیشتر، کمی خنکی آب را هم به برگ‌های ابلق آنان می‌افشانم. جان تازه‌ای که می‌گیرند تصویر نابی خلق می‌شود که …
ادامه ی نوشته پَسند و ناپسند

شُکوهِ تسلیم

به نام خداوند نور و آگاهی یک‌شنبه .حوالی ساعت 8 صبح موقعیت: حیاط خانه چند دقیقه‌ای می‌شود که منتظرم تا برادرم از راه برسد و مادر را برای برای چکاب ماهیانه به درمانگاه شهرمان ببریم. هوا به تَبَعِ زمستانی بودنش، سرمای نه چندان استخوان‌سوزش را به رخ می‌کشد. فرصت را غنیمیت می‌شمارم و چند قدمی …
ادامه ی نوشته شُکوهِ تسلیم