اعتماد به نفس

به نام خدای نور و آگاهی

 اعتماد به نفس (خودباوری)

اعتماد به نفس در این دوران یکی از کلمات کلیدی است که در هر موقعیتی در مورد آن می شنویم.- واژه ای که خودم می پسندم، خودباوری است؛ اما به نظر می رسد عبارت “اعتماد به نفس” به جملات انسجام بیشتری دهد.- افراد برای حضور فعال در جامعه و بهتر دیده شدن، به دنبال آموختن رفتارهایی هستند که بتوانند بهترینِ خودشان را به نمایش بگذارند. برای رسیدن به این هدف به دنبال شرکت در دوره های مختلف، کارگاه ها، مطالعه کتاب های موفقیت و در نهایت افزایش اعتمادبه نفس هستند. اما من قصد دارم فرمولی ساده برای سنجش و افزایش اعتماد به نفس بیان کنم که هر فردی می تواند مقدار این مهارت را در خود تخمین بزند. من فکر می کنم نمی شود کسی را یافت که اعتماد به نفس نداشته باشد چون شامل رفتارهای جزئی زیادی می شود که به احتمال زیاد فرد در تنهایی یا جمع، در موقعیت های فراوان از خودش بروز داده است ولی به علت برجسته شدن یک سری رفتارهای کلی توسط رسانه ها و کارشناسان، چون آن ها را جزو ویژگی های شخصیتی خود نمی داند تصور می کند اعتماد به نفس ندارد یا بسیار پایین است.

*****************

اعتماد به نفس می تواند شامل نوع بلند شدن از رخت خواب، رسیدگی به خود برای بیرون رفتن از منزل یا حضور در اجتماع، لحن سلام کردن به اعضای خانواده، نحوه سلام و احوالپرسی با نگهبان ساختمان، ارتباط با معلمان مدرسه، دوستیابی، نحوه نشست و برخاست، لبخندی که بر لب داریم، پیش قدم شدن در برقراری ارتباط با دیگران و بسیاری از موارد باشد. با این اوصاف، آیا افراد از کودکی تا سالمندی تجربه های بسیاری از بروز این رفتارها را ندارند؟ این موارد و جزئیات دیگر می توانند استثنائات زیادی در زندگی افراد باشند که دستیابی به آینده ترجیحی را آسان و ممکن می کند. درخواست از افراد برای بیان دستاوردهایشان در این زمینه می تواند شرایطی فراهم کند تا با انگیزه و شوق بیشتری برای افزایش اعتماد به نفس خود گام بردارند.

********************

  وقتی پای صحبت والدین می نشینیم، به دنبال راهکارهایی هستند تا فرزندانشان با انجام اون رفتارها به فردی با اعتماد به نفس تبدیل شوند . اما اگر نوع نگاهشان تغییر دهند و روی ویژگی های مثبت فرزندشان متمرکز شوند، درک می کنند که این ویژگی جز منابع درونی رشد بچه ها هست و فقط نیاز به توجه بیشتر دارد تا در رفتارهای بیرونی جلوه کند و شاهد فرزندی قوی و با اعتماد به نفس باشند. یکی از سؤال های مهمی که از مراجعانم- زمانی که به دنبال بهبود روابطِ بین اعضای خانواده هستند -می پرسم این است که فلانی چه ویژگی های مثبتی دارد؟ لطفن به 3 مورد اشاره کنید. در موارد کمی پاسخ دلگرم کننده و مطمئن دریافت کرده ام. در یکی از جلسات مشاوره ام با نوجوانی که با پدرش مراجعه کرده بود، در جلسه چهارم این سوال را از پدر پرسیدم و تفکر و مکث پدر برای پاسخ دادن، بسیار قابل تأمل بود. آنهم پدری که بسیار در حال تلاش برای چیدن آینده ای موفق برای نوجوان 13 ساله اش بود. ناآگاهی والدین -و صد البته دلسوزی و نگرانی آنها به عنوان مسئولان امنیت و مراقبت- در مورد این مساله که اولین دریچه ورود به دنیای نوجوان و کسب همراهی و همکاری او، شناخت است، سبب می شود در بیرون از او به دنبال تغییر رفتارهای به ظاهر نامعقول او باشند؛ و لازم است اشاره کنم یکی از ویژگی هایی که به آنها فرصت کافی برای دریافت نتیجه پایدار را نمی دهد، عجله و توقع بالا برای رسیدن به نتیجه دلخواه است.

*******************

در مورد نوجوان 13 ساله ای که در بالا بیان کردم، در جلسه پنجم از پدر درخواست کردم تا مورد آنچه در رفتار نوجوان بهتر شده صحبت کند؛ ایشان گفتند: سه چهار روز اول واقعن از او راضی بودم ولی بعد رفتارهای قبل تکرار می شد. من با شگفتی گفتم، “واقعن بیش از نیمی از هفته توانست خودش را مدیریت کند، این که عالی ست.” وقتی تغییری در رفتار یک نوجوان به سمت بهبود مشاهده می شود، به این معناست که مسیر، مسیر درستی است و باید روی تک تک رفتارهای مثبتش با ذره بینِ توجه متمرکز شد، بزرگنمایی کرد و در برابر او در نقش همراه و مشوق برای ادامه مسیر ظاهر شد. اگر بخواهم این مثال موردی را با بحث اعتماد به نفس مرتبط کنم، مساله “نگرش” مطرح می شود. وجه تمایز فرد موفق و ناموفق، نگرشی است که نسبت به خودش دارد. نگرش “شایستگی در مدیریت امور” یا ” عدم شایستگی “. ایجاد هر کدام از نگرش ها، مسیر زندگی فرد را به دو جهتی هدایت می کند که تفاوت از زمین تا آسمان است. معتقدم توجه به همین نکته، می تواند راهگشای مهمی برای بهبود کیفیت رابطه والد-فرزندی و البته هر رابطه ی که برایمان اهمیت دارد باشد.

******************

مسأله دیگری که ممکن است خودتان به آن معتقد باشید یا در اطرفیانتان مشاهده کرده باشید این است که اغلب والدین چه خودشان را فرد موفقی بدانند یا نه، در ذهنشان متر و معیارهایی از “فرزند ایده آل” دارند که معمولن فرزند آنها در لیست آن ایده آل قرار نمی گیرد. آنچه در ذهن است، تصویر مطلوب ماست ولی در واقعیت کسی است که ویژگی های منحصر به فرد خودش را دارد و در مواقع بسیاری، از کنترل ما خارج است. و این فاصله واقعیت تا فرد آرمانی، اجازه نمی دهد او را همانطور که هست بپذیریم؛ اینجا نقطه کشمکش و تضاد در رابطه والد- فرزندی است که والدین را به مرز نگرانی و استیصال می رساند. جایی که سلاح سرد انتقاد، سرزنش و قدرت را برمی داریم و در جبهه مقابل، او را وادار می کنیم تسلیمِ باورها و روش زیستنی شود که خودمان با آنها بزرگ شدیم؛ غافل از “قدرت اختیار”ی که انسان به آن مزین شده است. معتقدم مهمترین نقش والدین، پذیرش بی قید و شرط، برقراری رابطه دوستانه و ارائه اطلاعات مناسب است- با مطالعه و شناخت دنیای آنها- تا به عنوان یک تسهیل گر و راهنما در کنارشان قدم بردارند.

*******************

در انتها، مقاله را با حدیثی از امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) به پایان می رسانم:

همانا نفس، گوهری گران بها است، هر که آن را نگه داشت بلندمرتبه اش گردانید و هر که از آن نگهداری نکرد، پست و خارش گردانید.

                                  غررالحکم

پر واضح است والدین به عنوان اولین مربیانِ فرزندان، نقش مهمی در شکل گیری اعتماد به نفس یا خودباوری در شخصیت آنها دارند. باور داشتنِ خود به عنوان فردی ارزشمند و قابل احترام، آنها را در برابر بسیاری از آسیب های اجتماعی مصون نگه می دارد؛ ضمن اینکه آنان را به عنوان والدینی مسئول و شایسته برای آینده، آماده می کند.

 

با سپاس

نویسنده: سمیه بابائی نیا

 

این را به اشتراک بگذارید!

به خواندن ادامه دهید

بعدی

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *